کد مطلب:312295 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

رشک شهدا
برگرفته از: «یغبطه بها جمیع الشهداء».

ابتدا از سر دقت و اندیشه به گنجینه ی معارف اسلامی بنگریم تا جایگاه شهید و اوصاف او را دریابیم، سپس دیدگاه كم فروغ خود را به بی كران دیار ملكوتی بگشاییم و عباس (ع) را بر فراز آن جایگاه و برتر از تمامی آن اوصاف در قدسی ترین اوج تماشا كنیم و ما نیز در پی شهیدان الهی به جایگاه بلند او رشك بریم. پس به این روایت از



[ صفحه 148]



ده ها روایت [1] در این زمینه بنگریم:

امام رضا (ع) از امام حسین (ع) چنین نقل فرموده است: در میان یكی از خطبه های امیرمؤمنان (ع) كه آن حضرت مردم را به جهاد تشویق می كرد، جوانی برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان! مرا از فضیلت رزمندگان راه خدا باخبر كن. حضرت فرمود: من پشت پیامبر خدا بر شتر او نشسته بودم و از غزوه ی ذات السلاسل بر می گشتم. همین پرسش را از پیامبر خدا كردم. آن حضرت فرمود: رزمندگان هر گاه قصد جهاد می كنند، خداوند برائت از جهنم را برایشان محتوم می كند... هر ضربه و زخمی كه شهید می خورد، برای او گواراتر از آب خنك در روز داغ است. و هر گاه شهیدی با ضربه ی تیغی از اسب به زمین می افتد، هنوز به زمین نرسیده، خداوند حوری بهشتی او را می فرستد تا او را به كرامتی كه خدا برایش آماده كرده بشارت دهد.

و هر گاه به زمین برسد، خاك به او می گوید: مرحبا به روح پاكی كه از بدن پاك برآمد. تو را مژده باد، كه پاداش تو خیری است كه نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده، نه به دل بشری خطوركرده. و خداوند می فرماید: من جانشین او در میان خانواده اش هستم. هر كس آنان را خشنود كند، مرا خشنود كرده و هر كس آنان را برنجاند، مرا رنجانده است... به هر مردی از آنان هفتاد اتاق از اتاق های بهشت داده می شود. ساحت هر اتاقی فاصله میان صنعا و شام است و روشنایی آن شرق و غرب را فرا می گیرد. در هر اتاق هفتاد در است و در هر در، هفتاد لنگه از طلا. بر هر در هفتاد اتاق بی پرده است و در هر اتاق هفتاد خیمه است و در هر خیمه هفتاد تخت زرین كه پایه های آن از گوهر و یاقوت اند كه به زمرد زینت یافته اند، و بر هر تخت چهل بستر آماده است و هر بستر چهل ذرع پهنا دارد و در هر بستر همسری از حوریان بهشتی هست.

جوان گفت: ای امیرمؤمنان، مرا از این زنانی كه تنها به همسرشان عشق می ورزند



[ صفحه 149]



و خوش زبان و فصیح و هم سن و سال اند آگاه كن. آن حضرت فرمود: او كرشمه ی خرسند زیبایی است كه هفتاد هزار چاكر و كنیز دارد، در جامه های زرد و با چهره های سپید؛ هر یك تاجی از جواهر بر سر دارند و بر شانه هاشان دستارهاست و در دستشان جام ها و صراحی ها. وقتی روز قیامت می شود، سوگند به خدایی كه جانم در دست اوست، اگر انبیا بر سر راه شهیدان باشند، از شدت شكوه آنان، پیاده می شوند. آنان در این حال به مائده هایی از جواهر می رسند و بر آن ها می نشینند. هر مردی از آنان هفتاد هزار تن از خاندان و همسایگان خود را شفاعت می كند؛ چندان كه دو همسایه بر سر این كه كدام به او نزدیك ترند رقابت می كنند. آنان با من و با ابراهیم بر مائده ی جاودانگی می نشینند و در هر روز - صبح و شام - به خداوند عزیز و جلیل نظر می كنند [2] .

اما چگونه است شهیدانی كه خود از این مقامات بی مانند بهره ورند، به جایگاه ابوالفضل (ع) غبطه می برند؟ شهیدان از قید دنیا و خواهش های نفسانی رهیده اند و به یقین غبطه ی آن ها از سر برتری طلبی و برخاسته از انگیزه های غیر الهی نیست، بلكه این رشك آنان نیز رنگ خدایی دارد و غبطه ی آن ها بیانگر حقایقی است كه در ملكوت عالم تحقق می پذیرد. جایگاه بلند عباس (ع) را چگونه می توان برای خاكیان ترسیم كرد؟ دیدگان غبار آلود زمینیان را چگونه می توان به دیدار آن همه نور و جمال فراخواند؟ آری این بزرگ، جز با استخدام واژه هایی در خور، قابل دسترس نیست و بدین خاطر، برتری های عباس (ع) در دیار كروبیان را باید در آینه ی دل آن ها كه خود از برترین های قدسی هستند تماشا كرد و انعكاس جلوه ی ربوبی او را در صدای سینه ی شهیدان آسمانی شنید و برای این منظور هیچ واژه ای چون واژه ی غبطه بیانگر این حقیقت ماورایی نیست. آنچه در سر نهانی شهیدان می گذرد، نمایانگر عنایت های ویژه ی خداوندی به عباس (ع) است. «رشك شهیدان» روزنه ای تابناك برای ماست تا از دریچه ی آن به آفاق سبز و بی كران جایگاه شكوهمند عباس (ع) بنگریم.



[ صفحه 150]




[1] امين الاسلام فضل بن حسن طبرسي در تفسير ارزشمند مجمع البيان نوشته است: «آن چه درباره ي ثواب شهيدان روايت شده، بيرون از شمار است.» سپس روايتي را كه در متن فوق آورده ايم، داراي برترين سند از بين آن ها معرفي مي كند. مجمع البيان، ج 2، ص 444.

[2] مجمع البيان، ج 2، ص 444.